مهدی اسماعیلی ::
چهارشنبه 86/4/27 ساعت 11:52 صبح
سلام دوستان.این هم مصاحبه با امیر ارجینی . برای خواندن به ادامه متن بروید.....
از امیر ارجینی بگو واینکه امیردر دنیای ترانه از نظر خودش چه جایگاهی داره ؟
اونم یه آدمه مثل آدمای دیگه اما تنها فرقش اینه که یه کم از اونا تنهاتره در مورد بخش دوم سوالت هم باید بگم من همیشه خودام رو با خودم سنجیدم و هیچ وقت نخواستم که بین دیگران یا به عنوانی ترانه سراها جایگاهی برای خودم بدونم چون همیشه جدیدترین ترانه مو با ترانه قبلی مقایسه کردم اما این مسئله که خوندن و دونستن حال و روز ترانه ی امروز برای هر کسی که ترانه میگه مهمه رو رد نمی کنم .
توی ترانه دنبال چی میگردی واصلا چرا از شعر به ترانه رو آوردی؟
رو آوردن من به ترانه یه اتفاق بود وبه نوعی به آشنایی من با محسن چاوشی بر می گرده با این تفاوت که قبلا هم ترانه نوشته بودم اما نه برای خوانده شدن توی ترانه هم دنبال چیز خاصی نمی گردم بلکه این دیگران هستن که باید توی ترانه هام دنبال اون چیز خاص بگردن .
ترانه چه جوری به سراغ تو میاد آیا تصمیم به نوشتن می گیری یا نوشتنت یه شکل دیگه ای داره ؟
هیچ وقت ناخواسته به سراغ ترانه نرفتم و اون هم همینطور ؛به نوعی لحظه شاعر شدن من لحظه ی وقوع یک ترانه اس.
آیا در ترانه به کسی اقتدا می کنی ؟و اصلا از ترا نه سراهای چند نسل قبل خودت بیشتر به کدومشون گرایش داری ؟
به هیچ کدوم ؛ چون معتقدم اونها با اینکه ترانه سراهای موفقی بودن اما الگوهایی که داشتن ترانه سرا نبودن چون تقریبا عمر ترانه تو کشور ما زیاد نیست و نقطه ی دور این تولد بر می گرده به عارف قزوینی که زیاد هم دور نیست من با الگوهای کلاسیک بیشتر ارتباط برقرار می کنم و از اونها بیشتر چیز یاد می گیرم تا ترانه سراها.
ترانه پیشرفت داشته یا پسرفت ؟چرا؟
پسرفت داشته و اون هم به خاطر اینه که فکر اکثریت جوونای ما به سمت ابتذال کشیده شده و بشتر خواننده ها و متاسفانه شاعرای ما هم تحت تاثیر خواسته های نا به جای مردم قرار گرفتن و دارن به جای این که نیاز مردم رو در نظر بگیرن خواسته هاشونو انجام میدن . خواسته هایی از قبیل؛ ما آهنگ تکنو بیشتر دوست داریم ، دوس داریم حال معشوقه مونو بگیریم ، از زنده گی خسته شدیم و...و...و...و...
البته بیشتر کارهای تو شعر محاوره ان چرا در نوشتن ترانه به شاعرانه نوشتن توجه خاصی داری؟
درسته واین همون چیزیه که تو چند تا سوال قبل بهش اشاره کردم اقتدا کردن به الگوهای مناسب و کلاسیک این توانایی رو در من ایجاد کرده اصلا اگه قرار باشه شاعر یه سری کلمه رو با ریتم موزون کنار هم بچینه که شاعر نیست ، شاعرانه نوشتن هدف اصلی من در ترانه اس نکته ای که تو ترانه های امروز فراموش شده
ترانه قالب خاصی داره ؟
وقتی قرار به شاعرانه نوشتن باشه پس توی ترانه هم میشه از تمام قالبها استفاده کرد اما تجربه نشون داده که قالب چهار پاره خیلی بیشتر توی ترانه جواب میده اما نباید به بسامد برسه چون همون یکنواختی رو به دنبال داره .
غزل ترانه چیه ؟
همیشه این اسم من و اذیت می کرده چون مردم فکر می کنن هر چی که زبان محاوره داره ترانه اس اما این جوری نیست و فقط فرق توی زبان
شعروجود داره مثل غزل صبوری .
دیر معرفی شدی اما ترانه هات علاقه مندان زیادی داره دلیل این موفقیت رو در چی می بینی؟
در مورد معرفی شدن فکر می کنم به خاطر نداشتن تریبونهای مناسب بود اما در مورد موفقیت اگه بشه اسمش رو موفقیت گذاشت اون رو در مطالعه می بینم
محیطی که توش زنده گی می کنی توی شکل گیری ترانه هات تاثیر داشته ؟
بله داشته .برای اینکه وقتی توی اجتماع هستی با روحیات مردم همشهریت بیشتر ارتباط برقرار می کنی این امر توی کارت تاثیر میذاره
تو خانواده یا فامیلتون کسی جز تو شعر می گه یا به هنر گرایش داره ؟
بله ، همسرم هم شاعره
توی نسل خودت به شعر و ترانه چه کسی اعتقاد داری؟
اگه منظورت معاصرای دوره من باشه به حسین منزوی توی غزل و اردلان سرفراز توی ترانه . البته جنتی هم هست اما من فکر می کنم سرفراز از جنتی شاعر تره .
در شرایط کنونی به وضعیت ترانه سرایی و کانونهایی که به این موضوع می پردازند چه دیدگاهی داری ؟
ترانه سرایی ایران سیر صعودی نداره و دائم رو به پایین حرکت می کنه و ان هم شاید به خاطر این باشه که شاعرایی که به سمت ترانه می رن اغلب با الگوهای نا مناسب شروع می کن و یا اگه یه سری همن به همین کانونای ترانه بزنی می بینی که اگر هم بخوان الگوی مناسب معرفی کنن یا می گن جنتی ، یا می گن قنبری ، یا شایدم اسم سرفراز و بیارن چون فکر می کنن که چون اونها ترانه های موندگار زیادی دارن پس الگو های خوبی هم هستن البته من این اساتید رو رد نمی کنم اما بیشتر باید دید که اونها چه الگوهایی داشتند که به اینجا رسیدند و یه نکته خیلی مهم دیگه هم که لازم می دونم بگم بحث استعداد و شناخت اونه که خیلیلا بدون اینکه استعداد خودشون رو بشناسن به سمت ترانه میان در حالی که فقط به این خاطر به سمت ترانه اومدن که دوست دارن ترانه بگن و به این موضوع که می تونن ترانه بگن یا نه اصلا توجه نمی کنن !
دنیای ترانه و شعر و چی از هم سوا می کنه ؟
من بین ترانه و شعر هیچ تفاوتی نمی بینم و همونطور که تو چند تا سوال قبل بهتون گفتم به شاعرانه نوشتن اعتقاد دارم حالا توی ترانه باشه یا غزل یا مثنوی یا.... فرقی نمی کنه .
دوست داری تصنیف بنویسی؟
بله چرا که نه اتفاقا موقعیتش هم بوده اما به هر حال فعلا به نتیجه نرسیده.
وضعیت تصنیف سرایی ایران چطوره ؟
خوب تصنیف مختص ایرانی هاس و جز اصالت هنری ما به حساب میاد اما چون مورد استـفادش تو موسیقی سنتی بود و هست ترجیه می دم تا یه تصنیف موفق ننوشتم راجع به اون هم صحبتی نکنم.
و اما حرف آخر!
امیدوارم بتونم روزی تاثیر زیادی تو روند ترانه ایران داشته باشم و بتونم از تمام حرفایی که زدم دفاع کنم.
نوشته های دیگران()